:(
سلام عشقم
امروز روز پنجم بود که باز من رو از اون حرکات دلنشینت داری محروم کردی.
وقت دکتر داشتم. خدا رو شکر خود افلاطونیان بود. معابنه کرد. برای این بی حرکت بودنات در طولانی مدت بهم هشدار داد. گفت بعد هر وعده غذا باید 5 تا حرکت کنی. تا دو وعده غذایی بشمارم اگه کمتر از 5 تا بود برم بیمارستان.
5 تا بخوره تو سر من. تو یه دونه هم نه بعد ناهار نه بعد شام حرکت نکردی. حتی حرکت کوچیک.
دیگه واقعا گریه م رو در اوردی.
اخه مامان چرا اینحوری میکنی؟ من فقط از این حرکات هست که از سلامت تو با خبر میشم. مامان تو که میدونی من چقدر برای داشتن تو التماس خدا رو کردم. الانم همش دارم التماس خدا رو میکنم برای سالم بود تو .
اخه این مامان بیچاره یه حدی تحمل داره.مامان تو رو خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا حالت خوب باشه. تو رو خدا تکون بخور. تو رو به این شب عید مبعث قسمت میدم من رو از اون حرکاتت هرچقدر اروم محروم نکن. به خدا این گریه و بغضا برای خودتم خوب نیست.
ای خدا
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا به درگاهت التماس میکنم پسرم حالش خوب باشه. التماست میکنم صحیح و سالم به دنیا بیاد.
یا امام رضا پسرم بیمه ی توستتت. میخوام بیارمش پابوست. ضامن سلامتیش شو .
من جز شماها دستم به هیچ جا بند نیست...
کمک کنید